خلاصه کتاب :
اين پژوهش، به رسانه همچون ا تكنولوژي و ابزاري مينگردكه ميتواند اهداف والاي بشري را در گستره ظرفيتها و توانمندي هاي خود تحقق بخشد ،اما به تعريف و كاركردهايي كه واضعان اين تكنولوژي ارائه كردهاند پايبند نيست ، بلكه تقرير ديگري را ارائه ميدهد. به اين معنا كه براي رسانه دو ساحت متصور است؛ اول، ساحت ابزاري كه در اين ساحت، رسانه مانند همه ابزارهاي ساخت بشر ، قابل تصرف و استفاده است . دوم، ساحت مفهومي كه عقبه محتوايي ايجاد ابزاري چون رسانه را مورد توجه قرار ميدهد. صدالبته در اين ساحت، لازم است در ادبيات موجود رسانه، خواه در مقام تعريف و خواه در مقام شاخصهها، كاركرد و وظايف استحاله جدي صورت پذيرد. اين كتاب درباره مسئوليت اخلاقي رسانه در قبال اجتماع لازم ديده است رويكرد فلسفه اخلاق متكي بر پژوهشهاي هنجاري را مشخص گرداند .در اين راستا، درپي معياري براي تعيين حسن و قبح افعال اختياري برآمده است. از همين روست كه تئوريپردازي در بستر مفاهيم بلند و ژرف اسلامي با جهتگيري نويسندگان كتاب در مباني فلسفي چون فلسفه هستي، معرفت، انسان، اجتماع و دين كه به يك اعتبار جهانبيني اسلامي رابطه مستقيمي خواهند داشت. اين كتاب در دو بخش اصلي تنظيم شده است؛ نخست مباني اخلاق رسانهاي با زيرفصلهاي:رسانه هاي جمعي و معضل تكنولوژي و معنا، فلسفه علم؛درآمدي بر تبيين روششناسي توليد علم ديني، بنيان هاي فلسفي اخلاق در رسانه و دوم: بنيانهاي فلسفي اخلاق در رسانه با اخلاق رسانهاي در غرب؛ از اصول اخلاقي تا رويكرد بنيادي، تحليل و بررسي اخلاق رسانه اي در غرب و اخلاق رسانهاي در اسلام. هر يك از فصل هاي كتاب خود به بررسي جداگانه پيرامون موضوع از مبنا تا انتها پرداخته است و مي كوشد با واكاوي فلسفي، پاسخي درخور به مولفه هاي مطرح شده ارائه دهد.