خلاصه کتاب :
بهره مندي از رسانههاي اخلاقي و رعايت اصول اخلاقي در رسانهها، مطلوب دائمي حس پاك و فطرت آسماني انسانها است و در نگاهي كليتر، هر يك از انواع تكنولوژي، اخلاق متناسب با خود را اقتضا ميكند. اصول اخلاق رسانههاي جمعي، هر چند قدمتي به درازاي تاريخ خود رسانههاي جمعي ندارد، ولي سهم مهمي از مطالعات و ادبيات اين رشته علمي را به خود اختصاص داده است. اكنون در عصر اطلاعات و ارتباطات زندگي ميكنيم و رسانهها ابعاد مختلفي از زندگي اجتماعي و حتي فردي انسانها را در برگرفتهاند. هر چه زندگي انسانها رسانهايتر و تأثير رسانهها بر زندگي آنها بيشتر ميشود، نقش اخلاق نيز براي برقراري ارتباطي مناسبتر (و چه بسا پايدارتر) ميان انسانها پررنگتر ميگردد. يكي از مسائلي كه اين كتاب بر آن استوار است و ميتوان از مباحث طرح شده دريافت، اين است كه هيچگاه نخواهيم توانست در يك عبارت و حتي در يك بند، عينيگرايي را به گونهاي تعريف كنيم كه يك تلقي واحد از آن به دست آيد. براي شناخت اين مفهوم، بايد روند و تاريخ آنرا در كشوقوس تحولات آن بشناسيم. شناخت ريشههاي لغوي، بياثر نيست ،ولي به فهم معناي دقيق آن كمك چنداني نميكند. اما شناخت ريشههاي اوليه بحث درباره عينيگرايي در شناخت هرچه نزديكتر ما از آن، بسيار موثر خواهد بود. بنابراين، نگارنده در اين پژوهش كوشيده است با مرور ادبيات اخلاق رسانه ، سير تحولات آن و انتقادات وارد برآن ، به تبيين دقيق مفهوم اين اصل بپردازد .همچنين با بررسي تاريخچه تحولات اين اصل ، مباني هستي شناختي و معرفتشناختي آنرا بيشتر بررسي كند. اين كتاب، با معرفي روش استنباط لايهاي، در سه سطح موضوع، روابط و تكامل ،به بررسي حكم قرآن درباره اصل ياد شده ميپردازد.